كتاب «وقتی كوه گم شد» نوشتهٔ بهزاد بهزادپور است و انتشارات روایت ۲۷ بعثت آن را منتشر كرده است. این كتاب فیلمنامهای براساس زندگی سردار بینشان حاج احمد متوسلیان است.
درباره كتاب وقتی كوه گم شد:
احمد متوسلیان (زادهٔ ۱۵ فروردین ۱۳۳۲ در تهران، ربودهشده ۱۴ تیر ۱۳۶۱ در لبنان) نظامی ایرانی بود كه در خلال جنگ ایران و عراق، از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود و فرماندهی لشكر ۲۷ محمد رسولالله را برعهده داشت. او فعالیت سیاسی علیه سلطنت پهلوی را از دهه ۱۳۵۰ آغاز كرد، كه منجر به دستگیری وی توسط ساواك شد و مدت كوتاهی در سال ۱۳۵۴ را نیز در زندان سپری نمود. او یكی از ۴ فرد ربودهشده ایران در لبنان در سال ۱۳۶۱ است. كتاب وقتی كوه گم شد زندگی این سردار شهید را به تصویر كشیده است.
بخشی از كتاب وقتی كوه گم شد:
عكس حاج احمد در حالی كه گوشـی بیسـیم را در مشـت میفشارد، وارد كادر میشود.
- صدای حاج احمد بر روی تصویرش میآید.
صدای حاج احمد: رحیم! به توپخونه... بگو چپ رو بزنه، راست رو بزنه، جلو رو بزنه... كاتیوشا بزنه، رگباری بزنه، با تمام قدرت بزنه، خرچنگهاش داره قتل عام میكنه بچهها رو...
- حمیده با چشـمان نمناك، عكس را بالا میآورد و به آن از نزدیك خیره میشـود. سـپس عكس را در میز كنار تختش میگذارد و با لبخندی نرم به آن مینگرد، پس از چند لحظه با صدایی لرزان و لحنی صمیمی خطاب به عكس میگوید.
- حمیده: حـاج احمد، خوش اومـدی، صفا آوردی به زندگیـم... برادر، این دختره سر به هوا و بیكس رو هم فرماندهی كن. نگاه كن به خونهمون. ببین چقدر سوت و كوره...
- نـاگاه بغـض حمیـده میتركـد و بـر روی تخـت میافتد و با صـدای بلند میگرید.